رفتن به محتوای اصلی

شماره ۳۶۰ : در این جهان پست ...

در این جهان پست که شروران و خیرخواهان انسانی در میادین نبرد به دیدار مدامند و چرخ عالم دمی از خرد کردن استخوان های طفلان حریص خود باز نمی ایستد و عقل تا خون نخورد ره نمی برد، من همه کار و بار جهان به سخره گرفته، سوار بر سفینه ی دیدار تنها از تو سخن می گویم.

در روح به قامت استوار خویش می ایستم و از بالای چرخ بر چرخ به تماشا می نشینم. می بینم تو را ای قیاس ناپذیر، و تو را در تو نظر می کنم. تو را که اگر تمام رهبران تاریکی دنیا گرد هم آیند به قدر یک نقطه در تو راه نمی یابند و اگر تمام خبرگان نور با هم یکجا نشینند در برابرت یک پرتو از صورت فلکی هزار پرتویت نتوانند بود.

پس از تو با جهانی سخن می گویم که از دست خویش در تعب است و از تو با مردمانی سخن می گویم که هزاره هاست حجاب خویشتن اند. من- درپیچیده در قبای شب نورانی تو، من- دُرّغلتیده در برکات نامنتهای تو، از تو سخن می گویم و از هیبت کلامت چنان بر چار طاق این چرخ دنی لرزه می فکنم که از چرخیدن خویش پشیمان شود. چرا که تو را ای ابلیس، من امروز به غرامت آمده ام.

نسخه ی قابل دانلود کتاب روح
پیمایش کتاب