رفتن به محتوای اصلی

شماره ۵۸ : شاید هرگز در تن به تو...

 شاید هرگز در تن به تو باز نرسم. شاید باز بمانم و پای گِل لنگ بماند، لیکن هرگزاهرگز پای دل لنگ نخواهد ماند.

روی خود از خلق پوشانده‌ام، امّا بوی خود نه. چرا که بوی من بوی توست، چرا که روی من روی توست. آن نیز به وقت گشوده دارم.

مرا، این صیّاد نوا، به مُلک بی‌نوایان نشانده‌ای. هر چند این را خود خواسته‌ام. مرا در جهت معکوس خویش نشانده‌ای، در ساعتی چپ، در عمقی از زمانه‌ای غریب، من قریب را. هر چند اینها همه خود خواسته‌ام.

تن اگر برسد یا نه، این جسم گِل، پای دل هرگزاهرگز لنگ نخواهد ماند.
خود را رسیده می‌رقصم.

دانلود هنر و معنویت
پیمایش کتاب